بدون تو زندگیم هیچ معنی و مفهومی ندارههمش به یه نقطه خیره میشم و به تو فکر میکنمتو رو خدا یه چیزی بگو. گوشیت هم که خاموشهدارم دیوونه میشم. لااقل یه فحشی بد و بیراهی چیزی بده بهمسکوتت واقعا آزار دهندستدارم خاطره هامونو مرور میکنم.اون
روز که کنار اون فواره نشسته بودیموقتی اون گل رز زرد رو دادم بهت.اولش خندیدی و بعدش گریت گرفت. خوب یادمه که چی بهم گفتیگفتی میترسی. از این میترسی یه روز تنهات بزارم.گفتی بدون من زندگی برات معنی ندارهاشکاتو پاک کردم. بغلت کردمو آروم در گوشت گفتمتو خود منی. هیچوقت خودمو تنها نمیزارمقول میدم هیچوقت ترکت نکنم. مگه روزی که روحم جسممو ترک کرده باشهمن سر قولم وایستادم. هنوز هستم. ولی تو چی.زندگیت بدون من معنی پیدا کرده آره؟لعنتی چرا اینکارو باهام میکنی؟
لذت میبری از اینکه حرفامو میخونی؟زجر کشیدنمو میبینی و هیچی نمیگی؟چرا لااقل یه چیزی نمیگی که بفهمم
تو زندگیت دیگه هیچ جایی ندارم؟چرا یه چیزی نمیگی که برم گورمو گم کنم؟چرا آخه؟ مگه من باهات چیکار کردم؟ چرا حداقل باهام خداحاظی نمیکنی؟یعنی حقم از این رابطه یه خداحاظ خشک و خالی هم نبود؟دوست داری نفرینت کنم؟ دوست داری از خدا برات بد بخوام؟دلم نمیزاره که واست غم و بدی بخوام. من دوستت دارمتک تک لحظه هایی که کنارت بودم رو دوس دارم.همشونو هر روز و هر شب تو آغوش
میگیرم و مرور میکنمبا همونا زندگی میکنم. به همونا دل خوش میکنمتو هم برو با کسی که فکر میکنی بیشتر از من میخوادتبا کسی که فکر میکنی بیشتر از من کنارش شادیفقط بدون یکی هست که بهت فکر میکنه
و هر لحظه برات آروزی خوشبختی میکنهاز خدا هم میخوام آه دلمو نشنیده
و اشک چشمامو ندید بگیرهازش میخوام جای من هواتو داشته باشهخیلی دوستت دارمخیلیمواظب خودت باش...
- سلام... من خواهرش هستمشما رو زیاد نمیشناسمفقط یه بار عکستون رو دیدم و چند باری راجع بهتون باهام حرف زدنمیدونم کار درستی هست که بهتون بگم یا نهولی شاید اینجوری از این چشم انتظاریه دیوونه کننده رها بشیناون 5شنبه تصادف کرد و قبل رسیدن به بیمارستان فوت کردفقط بدونین خیلی دوستون داشتعاشقتون بودو وقتی ترکتون کرد که روحش جسمشو ترک کرده بود...