loading...
شعر عاشقانه
Sajad بازدید : 2824 سه شنبه 25 آذر 1393 نظرات (12)


می دونستیم بچه دار نمی شیم…

ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از

ماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…با

خودمون می گفتیم…عشقمون واسه یه

زندگی رویایی کافیه…بچه می خوایم چی کار؟…
در واقع خودمونو گول می زدیم…

هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیم…

تا اینکه یه روز

علی نشست رو به رومو

گفت…اگه مشکل از من باشه …
تو چی کار می کنی؟…فکر نکردم تا شک کنه که

دوسش ندارم…خیلی سریع بهش گفتم…من حاضرم به خاطر

تو رو همه چی خط سیاه بکشم…
علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس

راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد…

گفتم:تو چی؟گفت:من؟

گفتم:آره…اگه مشکل از من باشه…تو چی کار می کنی؟

برگشت…زل زد به چشام…گفت:تو به
عشق من شک داری؟…فرصت جواب ندادو

گفت:من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم…

با لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش
 راحت شد که من مطمئن شدم اون

هنوزم منو دوس داره…

گفتم:پس فردا می ریم آزمایشگاه…

گفت:موافقم…فردا می ریم…

و رفتیم…نمی دونم چرا اما دلم مث سیر و
 سرکه می جوشید…اگه واقعا عیب از من

بود چی؟…سر

خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت

فکر کردن به این حرفارو به خودم ندم…

طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه…
هم من هم اون…هر دو آزمایش دادیم…بهمون

گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره…

یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید…
اضطرابو می شد خیلی اسون تو چهره

هردومون دید…با

این حال به همدیگه اطمینان می دادیم

که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس…

بالاخره اون روز رسید…علی مث همیشه
رفت سر کار و من خودم باید جواب ازمایشو

می گرفتم…دستام مث بید می لرزید…داخل ازمایشگاه شدم…

علی که اومد خسته بود…اما کنجکاو…ازم پرسید جوابو گرفتی؟

که منم زدم زیر گریه…فهمید که مشکل از منه
…اما نمی دونم که تغییر چهره اش از

ناراحتی بود…یا از

خوشحالی…روزا می گذشتن و علی
روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر می

شد…تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از
این رفتاراش طاق شده بود…بهش

گفتم:علی…تو

چته؟چرا این جوری می کنی…؟

اونم عقده شو خالی کرد گفت:من بچه
دوس دارم مهناز…مگه گناهم چیه؟…من

نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم…

دهنم خشک شده بود…چشام پراشک…
گفتم اما تو خودت گفتی همه جوره منو

دوس داری…گفتی حاضری بخاطرم
 قید بچه رو بزنی…پس چی شد؟

گفت:آره گفتم…اما اشتباه کردم…
الان می بینم نمی تونم…نمی کشم…

نخواستم بحثو ادامه بدم…پی یه جای
خلوت می گشتم تا یه دل سیر گریه کنم…و

اتاقو انتخاب کردم…

من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم…
تا اینکه علی احضاریه اورد برام و گفت می خوام

طلاقت بدم…یا زن بگیرم…نمی تونم خرج
دو نفرو با هم بدم…بنابراین از فردا تو واسه

خودت…منم واسه خودم…

دلم شکست…نمی تونستم باور کنم کسی
که یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش

کرده بودم…حالا به همه چی پا زده…

دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو
 ساکمم بستم…برگه جواب ازمایش هنوز توی

جیب مانتوام بود…

درش اوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش
و هر دو رو کنار گلدون گذاشتم…احضاریه

رو برداشتم و از خونه زدم بیرون…

توی نامه نوشت بودم:

علی جان…سلام…

امیدوارم پای حرفت واساده باشی
و منو طلاق بدی…چون اگه این کارو نکنی خودم

ازت جدا می شم…

می دونی که می تونم…دادگاه این حقو به
من می ده که از مردی که بچه دار نمی

شه جدا شم…وقتی جواب ازمایشارو گرفتم
 و دیدم که عیب از توئه…باور کن اون قدر

برام بی اهمیت بود که حاضر

بودم برگه رو همون جاپاره کنم…

اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه…

توی دادگاه منتظرتم…امضا…مهناز

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط شینا در تاریخ 1393/12/13 و 22:48 دقیقه ارسال شده است

آخی عزیزم
مردا هیچ وقت رو حرفشون نبودن که. . .!!!!!!
پاسخ : دلــت سـوخـت!
همـه اینـه هـم نیستـن!

این نظر توسط زهره در تاریخ 1393/11/25 و 16:29 دقیقه ارسال شده است

خیلی قشنگ بود.زن اگه همسرشو دوس داشته باشه تا اخرش به پای مردش میمونه...

این نظر توسط نیلوفر در تاریخ 1393/10/27 و 23:52 دقیقه ارسال شده است

سلام بسیار زیبا و دل نشین و آموزنده بود احسنت.

این نظر توسط سیامک در تاریخ 1393/10/13 و 10:13 دقیقه ارسال شده است

خیلی لوس بود داستانش

این نظر توسط mr_sina007 در تاریخ 1393/10/10 و 21:55 دقیقه ارسال شده است

سلام خیلی خوب بودش
خوشحال میشم به وبلاگ منم سر بزنید دوست عزیز.
www.lovetrynworld.blogfa.com

این نظر توسط محمد در تاریخ 1393/10/02 و 20:32 دقیقه ارسال شده است

سلام دوست عزیز به وب سایت منم سر بزن مطالب جالبی داره از هر چیزی ک
بخواین:::::در ضمن با همه وبلاگ ها و سایت ها تبادل لینک میکنیمfazachat.loxblog.com
این وب سایت ی چت روم داره ک اونجا هم خیلی چیزا گذاشتیم تو لینک ::::fazachat.ir:::::

این نظر توسط عشق من در تاریخ 1393/10/02 و 20:25 دقیقه ارسال شده است

_______@@@________@@_____@@@@@@@
________@@___________@@__@@@______@@
________@@____________@@@__________@@
__________@@________________________@@
____@@@@@@___وبلاگت خیلی قشنگه______@@
__@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@
__@@____________منتظر حضور گرمت_______@@
_@@____________@@@@@@@@@@_____@@
_@@____________ هستــــــــم ___@@@
_@@@___________@@@@@@@______@@
__@@@@__________@@@@__________@@
____@@@@@@_______________________@@
_________@@_________________________@@
________@@___________@@___________@@
________@@@________@@@@@@@@@@@
_________@@@_____@@@_@@@@@@@
__________@@@@@@@
___________@@@@@_@
____________________@
____________________@
_____________________@
______________________@
______________________@____@@@
______________@@@@__@__@_____@
_____________@_______@@@___@@
________________@@@____@__@@
_______________________@
______________________@

این نظر توسط سعید در تاریخ 1393/10/02 و 19:51 دقیقه ارسال شده است

عالی بود ممنون
کارخوبی کرده مهناز

این نظر توسط faraj در تاریخ 1393/09/30 و 15:21 دقیقه ارسال شده است

اخه هههههههههههههههههههههههههههههههییییییییی

این نظر توسط ghazal در تاریخ 1393/09/28 و 21:01 دقیقه ارسال شده است



بــرگـرد



نـه اینکــهבلم برایــت تـــنـگ شـבه باشـב



نــــه (!)



خنـجــرت جـا مـانـבه است؛



نمــے گـذارב تکیــه بـבهــم ...


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
به سایت عاشقانه لاو پلیر خوش آمدید امیداورم لحظات خوشی را در این سایت عاشقانه سپری کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره سایت لاو پلیر؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1577
  • کل نظرات : 2916
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1227
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 26
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 144
  • بازدید ماه : 102
  • بازدید سال : 4,749
  • بازدید کلی : 1,716,097
  • پیج رنگ سایت