پرنده های قفسی عادت دارن به بی کسی
عمرشون بی هم نفس کز میکنن کنج قفس
نمیدونن سفر چیه ، عاشق دربه در کیه
هر کی بریزه شادونه فکر میکنن خداشونه
قفس به این بزرگی کاشکی پرنده بودم
مهم نبود پریدن ولی برنده بودم
فرقی نداره وقتی ندونی و نبینی
غصت میگیره وقتی میدونی و میبینی...