loading...
شعر عاشقانه
Sajad بازدید : 196 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (1)


گمان می کردم که زندگی را می شناسم ،

خیالم این بود که عشق را فهمیده ام ،

امروز که تو نیستی ،

به این باور رسیده ام که گمان من از زندگی رویایی بود ،

و فهم من از عشق خیالی ،

اکنون می دانم که زندگی ،

عشق و مرگ سه جزء بودند در کنار هم ،

زندگی لیوان آبم بود ،

عشق آب زلال آن ،

و تو دستی که نگهدار آب و لیوان بود ،

لیوان شکسته من ،

آب ریخته بر زمین ،

و دستهایی که دیگر نیست ،

من زندگی ، عشق و مرگ را شناخته ام ،

امروز که دیگر نیستی . . . .!!
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط منا در تاریخ 1392/08/06 و 9:57 دقیقه ارسال شده است

سلام
داداشی این شعر واقعا قشنگ بود
ممنون


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
به سایت عاشقانه لاو پلیر خوش آمدید امیداورم لحظات خوشی را در این سایت عاشقانه سپری کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره سایت لاو پلیر؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1577
  • کل نظرات : 2916
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1227
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 1,351
  • باردید دیروز : 19
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,436
  • بازدید ماه : 1,796
  • بازدید سال : 6,443
  • بازدید کلی : 1,717,791
  • پیج رنگ سایت