خداوندا گناهِ من مگر چیست ؟
چقدر رنج وُ عذاب وُ زجر ؟! کافـیـست !
همه غمها برای من رسیده
بجز من بنده ای دیگر مگر نیست ؟!
چرا از من گرفتی زندگی را ؟
بگو مسئول ِ این جور وُ سِتـَم کیـست ؟!
مگر چرخِ ِ فـَلـَک صاحب ندارد ؟
چرا میزان نمیچرخد ؟! چه چرخیـست ؟!
اگر رسمِ ِ جهان این است، که گویم
چه آیین ِ بَـد وُ بیهوده رسمیـست
خدایا هرچه باشد تـو خدایی
بدان قلبِ من از دستِ تـو شاکیـست ...