loading...
شعر عاشقانه
Sajad بازدید : 1115 پنجشنبه 07 خرداد 1394 نظرات (0)


نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی
به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی
نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی
به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی
نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم  تا ابد نشاندی

نه
تو دروغگو نیستی
من حواسم پرت است!
گفته بودی دوستم داری بی اندازه
خوب که فکر می کنم
تازه می فهمم که “بی اندازه” یعنی چه!
.
.
.
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !
از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “
فهمیدم
پای ” او ” در میان است  . . .
.
.
.
اگر روزی دشمن پیداکردی ، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی
اگر روزی تهدیدت کردند ، بدان دربرابرت ناتوانند
اگر روزی خیانت دیدی ، بدان قیمتت بالاست
.
.
.
این روزها از حوالیِ تو ، بوهایی به مشامم می رسد
نکند بوی خیانت جایش را به عطر خوشت داده باشد …
.
.
.
جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو !
.
.
.
به تو که فکر می کنم
بی اختیار
به حماقت خود لبخند می زنم
سیاه لشکری بودم
در عشق تو
و فکر می کردم بازیگر نقش اولم …
افسوس…
.
.
.
آنان که بودنت را قدر نمی دانند
رفتنت را “نامردی” میخوانند  . . .
.
.
.
اینجا زمین است ، زمین گرد است !
تویی که مرا دور زدی ….. فردا به خودم خواهی رسید !!!!
حال و روزت دیدنیست….
.
.
.
هر روز این عشق یکطرفه را طی میکنم
یکبار هم تو گامی بدین سو بردار
نترس
جریمه اش با من !
.
.
.
“دوستت دارم“ را برای هر دویمان فرستادی
هم من ، هم او
خیانت میکردی یا عدالت ؟
.
خدایـــــــــــــا . . .
چرا تا زنده ایم
روانمان را شـــــــــاد نمی کنی ؟ !
همیکنه مردیم . . .
شادروانمان می کنی ؟ !
.
.
.
باید خودم را ببرم خانه !
باید ببرم صورتش را بشویم…
ببرم دراز بکشد…
دلداریش بدهم ، که فکر نکند…
بگویم نگران نباش ، میگذرد…
باید خودم را ببرم بخوابد…
“من” خسته است …!
.
.
.
امشب ؛
هنگام خوابیدن با خود قدری فکر کنیم …
امروز چه کرده ایم
که فردا لایق زنده ماندن باشیم …
.
.
.
کاش…. شبی، روزی، جایی بر لبان تو تکرار می شد…. نامم !
.
.
.
چه زیبا نقش بازی می کنیم …
و چه آسان در پشت نقابهایمان پنهان می شویم ؛
حتی خدا هم
از آفرینش چنین بازیگرانی در حیرت است …
.
.
.
خدایا مرا که آفریدی گارانتی هم داشتم ؟ دلم از کار افتاده !
.
.
.
چه اشتباه بـزرگیست ، تلخ کردن زندگیمان
برای کسی که در دوری ما
شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند . . .
.
.
.
آدم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض میکنند
از آدم های یک ساعت دیگر میترسم!
چون درگیر هزاران ثانیه اند…
ثانیه هایی که در هرکدام
رنگی دگر به خود میگیرند …
.
.
.
در کشـتـن ما …چـه میـزنـﮯ …تـیـغ جـفا …!!
مـارا سـر تـازیـانـه اﮮ …بـس بـاشـد…!
.
.
.
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺠﻮﻡ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﺁﺩﻡﻫﺎ ، ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ !
ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ی ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﭘﺲ ِ ﺫﻫﻦ ِ ﺗﻮ ، ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ…
ﺁﺩﻡﻫﺎ “ﺗﻤﺎﻡ” ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ …!
.
.
.
انسان ، حرفیست
زده می شود
خوانده می شود
ترانه می شود ، به یاد می ماند …
گاهی
ناله ایست
تنها
خاک خوب می فهمدش ….
.
.
.
باید قمارباز باشی تا بفهمی فرق است بین ‘باختن’ و ‘بد’ باختن…
.
.
.
خیلی سخت بود …
با “بغض” نوشتم ولی با “خنده” خواندی …
.
.
.
تازگی ها از خواب که بیدار میشوم ، تازه کابوس هایم آغاز میشود …
.
.
.
دیدی آخر من را لمس کردی ؟
ولی حیف که سنگ قبر من احساس ندارد !
.
.
.
خوش به حال فرهاد که تلخترین خاطره اش شیرین بود !…
.
.
.
دیروز دست هایش میان دست هایم بود
امروز عکسش
و فردا سیگار !
.
.
.
خنده هایم شکلاتی شده اند ولی زیادی خالص …
تلخ تلخ …
.
.
.
اینطور نمیشود
باید یک غریق نجات همیشه همراهم باشد
غرق در فکرت شدن اصلا دست خودم نیست …
.
.
.
گاهی تو …
گاهی یاد تو …
گاهی هم غم تو …
آخر این “تو” کار مرا تمام می کند !
..
.
.

لطفاً
مزاحم کسی که در حال فراموش کردن
شماست نشوید
خودش به حد کافی درد میکشد

.
.
.
آنگاه که می روی
من هم ایستاده ام
بر بلندای تابوت
و اذان مرگ تلاوت می کنم
الله اکبر

.
.
.

باهام بودی ولی همیشه

میدونستم موندنی نبودی

ترس از نبودنت همه ی لحظه های قشنگ بودنت رو برام نابود میکرد
من با بودت نابود بودم چه برسه به نبودت
.
.
.

می روم اما چمدانم را نمی برم
سنگین است روزهایی که بی تو زندگی کرده ام

.
.
.

امروز جلوی اینه سه تار موی سفید رو سرم پیدا کردم
اولی اینجا
دومی اینجا
وسومی همان جایی که یک روز دستت را فشار دادی
گفتی من عاشقتم اینو تومغزت فرو کن

.
.
.

.دلم شور می زنه
می ترسم صبح که از خواب بیدار شدم
از قاب عکست هم رفته باشی
از تو بعید نیست

.
.
.

هر فردی بهترین هم که باشد  اگر زمانی

که باید باشد نباشد همان بهتر که نباشد

.
.
.

می گفت :شما تاج سر مایی
نمی دانست آن بالا بالاها را نمی خواستم
فقط  گوشه ی کوچکی از قلبش
برایم کافی بود

.
.
.

.
نمی تونم ببخشمت
دور شو برو نبینمت
تیکه ای بودی از دلم
گندیدی و بریدمت
...
.
.

نفرین به توی نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درآمدی
نفرین بر آن مرامی که اینگونه  به اعتمادم خیانت کرد

.
.
.

عجب جوش و خروشی بود عشقت
خراب باده نوشی بود عشقت
بهشتم را به سیبی داد بر باد
عجب آدم فروشی بود عشقت
.
.
.

نردبان بودم
کم کم زی پا له م کردی تا خــــودت را بالا ببـــــری
...
.
.

کاش هرگز در محبت شک نبود
تک سوار مهربانی تک نبود
کاش بر لوحی که بر جان دل است
واژه تلخ خیانت حک نبود

.
.
.

بی وفایی کن وفایت می کنند
با وفا باشی خیانت می کنند
مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست
مهربان باشی رهایت می کنند
...
.
.

کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده
باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست
به نامردانی چون تو دیگر دل نخواهم بست

.
.
.

با عشق به من به من  خیانت کردی
دل دادم و تو رد امانت کردی
رفتی و چه آسوده ز من دل کندی
هر دو قلمت خورد اگر برگردی  !

.
.
.

هر که را دیدم  خیانت کرد و رفت
هر که با من بود یار من نبود
هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت
خود ندانستم از این غم ها چه سود
...
.
.

دار بزن
خاطرات کسی که  تـو را دور زده
حالم خوب است
امّا گذشته ام درد می کند
..
.
.

.
سوت پایان را بزن
من حریف هرزگی تو
و احمق بودن خودم نمی شوم

.
.
.

آنقــدر مرا سرد کرد
از خودش
از عشق
کــه حالا بــه جای دلبستن یخ بسته ام
روی احساسم پا نگذاریــد لیز می‌‌خوریــد

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
به سایت عاشقانه لاو پلیر خوش آمدید امیداورم لحظات خوشی را در این سایت عاشقانه سپری کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره سایت لاو پلیر؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1577
  • کل نظرات : 2916
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1227
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 69
  • باردید دیروز : 19
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 154
  • بازدید ماه : 514
  • بازدید سال : 5,161
  • بازدید کلی : 1,716,509
  • پیج رنگ سایت